روزی روزگاری لاهیجان.........
فیلمی از لاهیجان قدیم: این فیلم مجموعه ای از تصاویر کهن لاهیجان است.
ارزش دانلود داره...........
با عرض پوزش لینک ها خراب است به زودی اصلاح میشوند.92/12/26
۱- آذر فرنبغ
۲- اندرزنامه آذرپاد مهراسپندان
۳- اندرزنامه بزرگمهر بختگان استاد انوشیروان بزرگ
۴- مينوي خرد
۵-کارنامه اردشير پاپکان
۶-زند وهومن یسن
7- خرده اوستا
با عرض پوزش برخی لینک ها خراب است به زودی اصلاح میشوند.92/12/26
۱- واژه نامه ی پارسی سره
۲- لغت فرس ( از واژه نامه های کهن پس از اسلام)
۳- واژه نامه عمید
۴- واژه نامه پارسی میانه(پهلوی)
۵- واژه نامه ی اوستایی
۶- واژه های اوستایی و چم آنها
۷- واژه نامه مهرنگیز فرمین
۸- واژه نامه ی محسن شاملو
۹- واژه نامه ی زبان پاک
۱۰- واژه نامه ی پارسی هومر
گاهشماری دیلمی (گیلکی-گالشی یا گالوشی=کادوسی)
آغاز این گاهشماری از ۱۶۰۰ سال پیش و با آغاز پرداخت خراگ(مالیات) مردم بوده است.اکنون ما در سال ۱۵۸۶ دیلمی(گیلکی) هستیم.
۱-نوروزما(نوروز بل «آتش») ۱۷ مرداد تا ۱۵شهریور
۲-کورج ما ۱۶شهریور تا ۱۴ مهر
۳-اربه ما ۱۵ مهر تا ۱۴ آبان
۴-تیر ما ۱۵ آبان تا ۱۴ آذر
۵-موردال ما ۱۵ آذر تا ۱۴ دی ماه
۶- شریرما ۱۵ دی تا ۱۴ بهمن
۷-امیرما ۱۵ بهمن تا ۱۴ اسفند
۸-آ ول ما ۱۵ اسفند تا ۲۰ فروردین
۹-سیاما ۲۱فروردین تا ۱۹ اریبهشت
۱۰-دیا ما ۲۰ اردیبهشت تا ۱۸ خرداد
۱۱-ورفنه ما ۱۹ خرداد تا ۱۷ تیر ماه
۱۲-اسفندارما ۱۸ تیر تا ۱۶ مرداد ماه
ماه ها کردی(کوردی) سورانی
1-خاکه لیوهxakelewe
2-گولان gulan
3-جوزه ردان cozerdan
4- پوشپه ر pushper
5-گه لاویژ gelavij
6-خه رمانان xermanan
7-ره زبه ر rezber
8-گه لاریزان grlarezan
9-سه رماوه ز sermawez
10-به فرانبار befranbar
11-ریبه ندانrebendan
12- رهشه می resheme
ماه های کردی در کرمانشاهان و جنوب کردستان
1- جیژنان- فروردین
2- گولان- اردیبهشت
3- زه ردان – خرداد
4- په رپه ر- تیر
5- گه لاویژ- مرداد
6- نوخشان -شهریور
7- به ران – مهر
8- خه زان – آبان
9- ساران – آذر
10- بفران – دی
11- به ندان – بهمن
12- رمشان – اسفند
به نام یزدان پاک
دانش ها
منطق: فرنود ،چماوری(چم : علت و معنا)
ریاضی: مزداهیک(mathematic انگلیسی نیز از همین واژه ی پارسی گرفته شده است)
فلسفه(حکمت): فرزانش
شیمی: کیمیا
فیزیک: گیتیگ( هر دو واژه به چم«معنی» طبیعت و هستی است)
هندسه:هنداچک .این واژه معرب(عربی شده) واژه ی هنداچک پهلوی است.این واژه در فارسی دری به اندازه دگرگون شده است.
سیاست:ساستاری،رامیاری،وینارداری
تاریخ:روزمهان-میژو(کردی)
اقتصاد: آبوریک-آبوری(کردی)
جغرافیا: گیتاشناسی
حقوق:داتیک،دادیک
ادبیات:پرهیختار،ادبسار
الکتریسیته:کهرب
برای اطلاعات بیشتر درباره ی خط و الفبای پارسی یکی از دوستان و همکاران مقاله ی «تاریخ و پیشینه ی حروف الفبای ایرانی» نوشته بهمن انصاری را پیشنهاد کردند که بسیار سودمند است.شما میتوانید از لینک زیر : www.dl.tarikhbook.ir/book/sooshiant/alefbaye-farsi.rar یا از بخش پیوند های روزانه دریافت کنید.
با پوزش فراوان به آوند«دلیل» پراکندگی بنمایه های زیر برابر ها به دهنادین«ترتیب» دبیره نمیباشد.
ساعت: تسوک، هاسر
فضا،جو : سواش(sovash)،ثواش
فعل: پویه ، کنش
فاعل: پوینده، کنشگر
مفعول: پوییده ، کنشگیر
جنس(مرد و زن): ژاد
-جنسی:ژادمند ، ژادین
-جنسیت: ژادینه ،نرولاسی
قلم:کلک، هخام
اداره:اوارک،ستاد
عطسه:اتسه، شنوسه، شنوسک
ثابت کردن:استواندن، فرنودن، پروهاندن
حنجره:چاکنای
اثبات:پروهان(برهان معرب این واژه است)
جاسوس:اسپاتاکا«پب»* ، ابیشه ، انیشه
آمپول:آوندک
عرق:ترتنی
«به نام دوست که هر چه ز اوست نکوست»
در این بخش چند واژه ی پهلوی(پارسی میانه)را به همراه واژه های انیرانی آن می آوریم. برای درست خواندن این واژه ها آن ها را با دبیره ی انگلیسی نیز مینویسیم.
*بیشتر واژه هایی را که برابرپارسی آنها در دسترس نیست را آورده ایم.
abarviz=ابرویز=موفق
abarag-abarig=ابرگ=سوپر،عالی،فوق العاده
abaruz=ابروز=تسلط،اقتدار
abashta=ابشتا=قانون
aband=ابند=غلط
abandih=ابندیه=انحراف
abavandih=ابوندیه=ناقص،ناکامل
abaydag=ابیداگ=نامریی،غیبی
abestan=ابستان=اعتماد،اطمینان
abdom-abdum=ابدوم=آخر،عاقبت،نتیجه
abdomih=ابدمیه=انتها، اختتامیه
abaxtar=اباختر=1-شمال2-سیاره
abaxshavand=ابخشاوند=متاسف
abaxashih-patat=ابخشیه-پتت=توبه،استغفار،ندامت
پد نامی یزتان (به نام یزدان)
*دهیو:کشور-پت:بان،نگهدار،بد = کشوربُد،نگهدار کشور.
آیا شما از نام های راستین دریاها و مرز های آریایی آگاهید؟
نام های کهن ایرانی:
ناحیه ی خزری (کست های «ناحیه.سو : kost » گیلان و مازندران و گلستان) : پذشخوارگر(در فرهنگ معین پذشخوارگر کوه های جنوبی البرز را گویند)
دریای خزر : زراه اکفوده(zarah e akfuda) -اکفوده: کبود-تیره . به رون «run :علت» رنگ تیره ی دریای کبود(خزر).
خلیج فارس : زراه پارسیک
دریای عمان : زراه مزون«mazun».اگر چه در دیبای«متن» شگغتی های سیستان،از دریایی که در اخشتر یا نسا«هر دو به چم جنوب» بوده با زره کیانسه نام برده شده است.
از دریای پارس تا آن سوی دریای مزون که از آن ما بود را نیز زراه افرنگ یا زراه کامسیر میگفتند.
نام های استان ها و کشور ها
استان ها
هرات:آریا
گیلان: ورن،ورنا(veran-varena)-کاسپین،کادوس(گالوش)
سیستان: زرنگ-زابستان(در شاهنامه)-دوره ی هخامنشی:درنگیه نه(Drangiana)
اردبیل:آرتاویل(آرتا،ارته: مقدس- بیل،ویل:روستا،ده،شهر)
آذربایجان:آتورپایگان(محل نگهداری آتش)
کرمان:گرمانیه(از خاندان های پارسی)
خوزستان:خوجیا(؟)
همدان:هگمتان،هگمتانه
اصفهان:سپاهان-گابه(gaba)،گابس(gabes)،گابیان:نام های باستانی اسفهان
مازندران:تپورستان
تهران:تپوران یا تهوران(؟)
زنجان: زنگان(گاسم«احتمالا» دوره ی ساسانی)
گلستان:ورکانه(از نام تیره ی آریایی ورکانی)
کشورها
کراوسی، کروات: (در چم پارسی :پُروات، پر آب ، سرزمین پرآب)
مصر:مدراین(modrayen)
شین(؟):چین
مقدونیه:سکودر(sokudra)
حبشه،اتیوپی:کوشیا(kushiya)
یمن:هاماوران(؟)(hamavaran)
تونس:کرکا(karka)
گریک:یونان
*تاجیکستان:سغودر یا سغد(sogdiya) با این همه هر دو نام ایرانیست.
عراق: ایراک